آن مرد پذیرفت.
در محکمه قاضی حضور یافتند.آن مرد اعتراف به گناهش کرد وگفت که چند سال پیش گناه کبیره لواط کرده و اکنون نادم و پشیمان است.
قاضی دادگاه با توجه به قوانین زمان ان مرد را مجازت کرد و دستور داد اورا در اتش بسوزانند.
ان مرد هم پذیرفت و همگی برای اجرای قانون در گوشه ای از شهر جمع شدند.
زمان اجرای حکم رسید.
حضرت علی چهره پشیمان ان مرد را دید و ان هم رو به علی علیه السلام کرد و گفت که پشیمان است و از خداوند طلب عفو و بخشش دارم.
اجرای حکم آغاز شد.شعله های اتش در هر لحظه بیشتر و بیشتر میشد.
این زمان نوری بر علی علیه السلام وارد شد و فرمود که این مرد مورد مغفرت خداوند قرار گرفت.
همانا در این لحظه حضرت دعایی زیر لب خواندند و اتش بر ان مرد سرد شد.
حضر ت که امیرالمومنین بود شرح واقعه را بیرای مردم گفت و فرمود که این شخص مورد بخشش خداوند قرار گرفته.
مردم هم پذیرفتند و ان مرد فقط کفاره گناهش را پرداخت کرد.
((21 ص 3 ج2))